جدول جو
جدول جو

معنی عدس سرخ - جستجوی لغت در جدول جو

عدس سرخ(عَ دَ سِ سُ)
نوعی از عدس است و کشک وجو و عدس سرخ به یکجا پزند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدس سره
تصویر قدس سره
گور او پاکیزه باد. بعد از نام مرده گفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(عَ سُ)
پهلوان علی سرخ، وی از مقربان پهلوان اسد خراسانی بود که در سال 754 هجری قمری بواسطۀ اینکه در کرمان عصیان کرده بودبا شاه شجاع جنگید. دشمنان پهلوان اسد خراسانی تصمیم گرفتند که وی را با زهر بقتل رسانند و برای اطمینان از نتیجۀ سمی که ساخته بودند مقداری از آن را به این پهلوان علی سرخ خوراندند و وی پس از یک شبانه روزدرگذشت. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 307 شود
خوافی. مکنی به ابومسلم. وی در ملازمت سلطان ابوسعید بود و در فن کشتی گیری و تیراندازی مهارتی کامل داشت. ولی در مسابقه ای که با امیر عبدالرزاق در تیراندازی داد از وی شکست خورد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 356 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ)
دهی است از دهستان سیاه منصور، شهرستان بیجار. واقع در 40هزارگزی باختر حسن آباد سوگند، و 6هزارگزی شمال خاوری میدان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر، و دارای 330 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و صنایع دستی زنان بافتن قالیچه و جاجیم است. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُدْ دِ سَ سِرْ رُ هُ)
گور او پاک و مقدس باد! خاک او پاکیزه باد! و از آن به (قده) رمز کنند
لغت نامه دهخدا
(عِلْ لَ تِ سُ)
آفتی که در کشت گندم افتد و برگها را سرخ گرداند و از آن هیچ حاصل به دست نیاید. (آنندراج) ، سرخ باده. بیماریی که در آن خون و صفرا بهم میرسد. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ سُ)
دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 35هزارگزی شمال خاوری مشهد دارای 550 تن سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علت سرخ
تصویر علت سرخ
سرخ باد باد سرخ از بیماری ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عود سرخ
تصویر عود سرخ
چمن هلندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدس سره
تصویر قدس سره
تربت او پاکیزه باد
فرهنگ لغت هوشیار
روی دست، کاری را سرپایی انجام دادن، عزیز، گرامی
فرهنگ گویش مازندرانی